English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7883 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tenantry U اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tenantary U کلیه مستاجرین یک ملک
waste of manor U اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند
leasing U اجاره داری
leasehold U اجاره داری
tenure U اجاره داری
tenancy U اجاره داری
tenancies U اجاره داری
land tenure U اجاره داری زمین
joint tenancy U اجاره داری مشترک
joint tenancy U شرکت در اجاره داری
explicit rent U اجاره داری کردن
attorn U اجاره داری کردن
holding U متصرفی اجاره داری
subtenancy U اجاره داری دست دوم
jointure U اجاره داری مشترک و مشاعی
severalty U مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
nephrogenic U ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hotter U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hottest U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hot U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
chartered U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartering U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charters U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charter U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
dude ranch U گله داری واسب سواری وحشم داری
chater party U اجاره نامه یا قرارداد اجاره کشتی تجاری
Lease (rental) agreement. U اجاره نامه (قرار داد اجاره )
farmed U اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farms U اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farm U اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
statecraft U کشور داری ملک داری
You deserve it. U حق داری ( استحقاق آنرا داری )
under lease U وقتی مستاجر اصلی ملک برای مدتی کمتر از مدت باقیمانده اجاره خودش ملک را اجاره دهد
letting U اجاره دادن اجاره رفتن
let U اجاره دادن اجاره رفتن
leases U اجاره نامه اجاره دادن
lease U اجاره نامه اجاره دادن
lets U اجاره دادن اجاره رفتن
leasing U اجاره کردن اجاره
rental U اجاره بها اجاره
collapse capitalism U فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
time charter U اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
reins U کلیه ها
kidneys U کلیه
all U کلیه
all- U کلیه
kidney U کلیه
all men U کلیه مردم
nephralgia U قولنج کلیه
nephroptosis U کلیه متحرک
renal gravel U حصات کلیه
renal gravel U ریک کلیه
entireforce U کلیه قوا
renal U وابسته به کلیه ها
paranephric U مجاور کلیه
reniform U شبیه کلیه
renal calculus U ریگ کلیه
floating kidney U کلیه متحرک
all hands U کلیه پرسنل
entireforce U کلیه نیرو
reniform U کلیه مانند
all arms U کلیه نیروها
ornis U کلیه مرغان یک سرزمین
against all risks U در براب کلیه خطرات
azoth U علاج کلیه دردها
reins U محل کلیه در بدن
paranephros U غده روی کلیه
capitalism U کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
the t. population U کلیه جمعیت همه مردم
all available U کلیه توپخانه حاضر به تیر
kidney stone [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
syngraph U سندی که به مهر و امضا کلیه
the total population U تمامی نفوس کلیه جمعیت
The ship and all its crew were lost . U کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
nephrolith U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
renal calculus [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
demesne U کلیه زمین مایملک یک شخص
disclaim all liability U کلیه بدهیها را انکار کردن
chronic kidney failure [CKF] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
Chronic kidney disease [CKD] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
chronic renal disease [CRD] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
chronic renal failure [CRF] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
nephrosis U بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
adrenal U مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
fauna U کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
avifauna U کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
flora U کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
adrenocortical U وابسته به قشر غدهء فوق کلیه
To sweep the board . U کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
sublease U اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
Cicim U جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
All thing considered. U باتوجه به کلیه مسایل (تمام جوانب امر )
showdown U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdowns U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
suet U چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
troop test U ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
All wages were scaled up to 15 per cent . U کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
cortin U ماده فعاله قشر غده فوق کلیه
corporative state U حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
gentelmen's agreement U کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
banc U جلسهای که با حضور کلیه قضات یک دادگاه تشکیل شود
formalism U اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
comprehensive job U کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
farraginous U تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
This is contray to all moral principles ( codes ) . U این کار مخالف کلیه اصول وضوابط اخلاقی است
identity matrix U ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
garrison forces U قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
watershed management U کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
we underwrite the company U ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
pure interest U سود ویژه منافعی که پس از کسر کلیه استهلاکات به سرمایه گذارپرداخت میشود
rio treaty U پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
grand slam U علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
grand slams U علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
legalism U اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
executed contract U قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
blind man's buff U از من داری
wet storage U تر داری
tensility U کش داری
grittiness U شن داری
bigamy U دو زن داری
historcicism U فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
adrenaline هورمون قسمت مرکز غده فوق کلیه که بالا برندهء خون و فشارخون است
ideology U روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideologies U روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ejectment U باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
household art U هنرخانه داری
bulkiness U جثه داری
quartermasters U سررشته داری
continenece U خود داری
quartermaster U سررشته داری
incumbency U عهده داری
menage U خانه داری
self restraint U خود داری
patchiness U وصله داری
bulkiness U تنه داری
thrift U خانه داری
cellarge U حق انبار داری
pernoctation U شب زنده داری
conchiferous U داری صدف
blind mans buff U ازمن داری
bean caper U پیرسن داری
notbility U خانه داری
retenv U خود داری
anti capitalist U ضد سرمایه داری
angulation U زاویه داری
angularity U زاویه داری
rhythmicity U نواخت داری
dry storage U خشک داری
angularity U گوشه داری
abstinence;or abstinency U خود داری
non commital U خود داری
serrulation U دندانه داری
house work U خانه داری
bank protection U ساحل داری
creaminess U خامه داری
stigmatism U خال داری
lucubration U شب زنده داری
spinosity U سیخ داری
slaveholding U برده داری
fisk U خزانه داری
treasury general U خرانه داری کل
bursary U خزانه داری
Exchequer U خزانه داری
vigilance U شب زنده داری
capitalism U سرمایه داری
night waking U شب زنده داری
wakefulness U شب زنده داری
fasting U روزه داری
refusals U خود داری رد
bursaries U خزانه داری
altruism U همگونه داری
treasurership U خزانه داری
tresury general U خزانه داری کل
trusteedhip U امانت داری
trusteeship U امانت داری
viscosity U شیره داری
farming U مزرعه داری
housekeeping U خانه داری
slavery U برده داری
sang froid U خود داری
sang-froid U خود داری
refusal U خود داری رد
treasury U خزانه داری
wake U شب زنده داری
waked U شب زنده داری
vigils U شب زنده داری
vigil U شب زنده داری
wakes U شب زنده داری
charges U عهده داری
charge U عهده داری
communism U مردم داری
member banks U در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
lease U اجاره
hiring U اجاره
on lease U در اجاره
rent free U بی اجاره
locatio U اجاره
Recent search history Forum search
1 want to have chat on video cam? i have a girlfriend, can she join us?
1Waste of time & money if you can't man
1Success is not the key to happiness. Happiness is the key to success. If you love what you are doing, you will be successful.
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
1What are you doin now ?
1چوپان
1offshoring
1من که ایران هستم . چطوری منو دوست داری
1Do you think you are wasting time or using time wisely?
0لطفا معانی loan security و Outright cash purchase را بفرمایید. متشکرم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com